چهارمین کرسی ترویجی کنگره حکمت سیاسی متعالیه با عنوان عدالت در حکمت متعالیه ارسال شده در تاریخ :1399/11/29 چهارمین کرسی ترویجی کنگره حکمت سیاسی متعالیه با عنوان عدالت در حکمت متعالیه با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهرام دلیر و حضور ناقدان حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدرضا یزدانی مقدم و حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدکاظم سیدباقری و دبیری علمی دکتر شریف لک زایی در تاریخ 29/11/1399 برگزار شد. در ابتدای جلسه دکتر شریف لک زایی ضمن خیر مقدم به اساتید محترم و شرکت کنندگان از حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهرام دلیر خواست بحث خود را ارائه نماید. حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهرام دلیر در ابتدا گفت: پرسش اصلی بحث این است که عدالت در حکمت متعالیه منقطع از دیگر حوزهها طرح شده است یا حوزههای دیگر را نیز در بر میگیرد؟ در این زمینه مدعا این است که عدالت در حکمت متعالیه حوزههای سه گانهای را در بر میگیرد. وی ادامه داد: برای تبیین بحث – صرف نظر از آنچه در مقاله به طور مبسوط آمده است - چند مطلب در این زمینه قابل توجه است: مطلب اول این است که عدالت خیر است و چون خیر است امری وجودی است. وجودی در اینجا به معنای وجود است. مطلب دوم این است که تقسیم وجود در هستی شناسی فلسفی میگوید الوجود اما حقیقی و اما اعتباری. هر قسمی بهرهای از مقسم خود دارد. مطلب سوم این است که عدل از اسمای حسنای الهی است. حکمت متعالیه در اینجا متأثر از عرفان محی الدین عربی است. مطلب چهارم این است که عدالت در حوزه اخلاق نیز جریان دارد و صرفاً یکی از فضائل نیست بلکه همۀ فضائل است. مطلب پنجم این است که اگر عدالت سیاسی را میخواهیم مطالعه کنیم با دیگر حوزهها از جمله تکوین و تشریع باید مورد مطالعه قرار گیرد. از این رو عدالت نمیتواند منفک از اخلاق و تکوین و تشریع باشد. در اینجا یک نوع همگرایی در همۀ حوزهها وجود دارد. در نتیجه تکوین و تشریع با همدیگر پیوند دارند. حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهرام دلیر در پااین گفت: حکمت عملی قوی در ارتباط با حکمت نظری قوی قابلیت طرح دارد. فرآوردههای حکمت متعالیه برای حل مسألهها آمدهاند و با قوت حکمت عملی با پشتوانه حکمت نظری میتواند مسائل را حل نماید. عدالتی در نظام سیاسی میتواند کارساز باشد که به صورت وجودی دیده شود. تا وقتی ملکه عدالت در صاحبان قدرت رسوخ نکند امکان تحقق عدالت نیست. در هر حال عدالت را باید با حوزههای دیگر ملاحظه کرد. همچنین عدالت را باید یک امر وجودی دید. اگر عدالت را یک امر تشریعی ببینیم باید در ارتباط با تکوین مورد ملاحظه قرار گیرد. در ادامه حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری به عنوان ناقد اول بیان داشت: این که عدالت در حکمت متعالیه به چه معنا است و آبا به معنای اعتدال است که آن را مفروض بگیریم و یا عدالت بریده از دیگر ساحات نیست و مرتبط با عرصۀ تکوین و تشریع و اخلاق است و مرتبط با دیگر مباحث بنیادین مانند حرکت جوهری است؛ برآیند اینها به ما کمک میکند که به یک تحلیلی از عدالت اجتماعی برسیم. اینها مفروض بحث است. بعد از این چه اتفاقی میافتد؟ حال که این منظومه کامل شده است چه اتفاقی میافتد؟ این بحث خوب است کامل شود. از این رو با توجه به این که بحث عدالت سیاسی طرح شد مناسب است در عنوان هم عدالت سیاسی تصریح شود. وی افزود: فرضیهای که میخواهد ارائه شود چیست؟ این را میپذیریم که شخص حاکم باید عدالتورز باشد اما شما نمیتوانید عدالت ساختاری و ساختار عادلانه را نادیده بگیرید. از این رو اگرچه عدالت فردی و درونی نقش دارند اما چه بسا شخص عادل در ساختار ناعادلانه ظلم میکند. یا شخص عادل میخواهد عدالت را رعایت کند اما در ساختار این بحث دیده نشده است. در یک ساختار عادلانه افراد میتوانند به حقوق خویش برسند و افراد در جایگاه شایسته و بایسته خود میرسند. این در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده است. سید باقری گفت: در بحث نظام احسن، نظام عدل هم وجود دارد و هر گاه ساختاری وجود داشته باشد که برخلاف نظام احسن است جای توجیه ندارد. همچنین مناسب بود پس از شکل گیری منظومه سه گانه اخلاق، تکوین و تشریع درباره عدالت، راه کارهایی نیز پیشنهاد میشد. ساختار جمهوری اسلامی ایران در ناخودآگاه امام خمینی مبتنی بر حکمت متعالیه وجود دارد. در ایجاد نظام جمهوری است که اشخاص میتوانند به حقوق خود برسند و میزان رأی مردم میشود و مردم محق به تعیین سرنوشت خود هستند که این مبتنی بر اندیشه حکمت متعالیه است. وی در پایان افزود: آقای دکتر دلیر به برخی از مباحث که در ظرفیت اندیشه حکمت متعالیه است میتواند بپردازد. برای مثال ملاصدرا میگوید با قیام عقل، شهوت خادم عقول و با قیام شهوت، عقول خادم شهوتاند. همچنین مباحث دیگری که در رساله شواهد الربوبیه و مبدأ و معاد در این زمینه وجود دارد میتواند مورد توجه باشد. حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدرضا یزدانی مقدم به عنوان ناقد دوم گفت: بحثهای خوبی صورت گرفته است و مناسب است که از آن پس وارد بحثهای فلسفه سیاسی بشویم. هر بیان فلسفه سیاسی یک وجه توصیفی دارد و یک وجه ایجابی و این که دیدگاه خود فرد هم در ادامه مطرح شود. درواقع این که گام نویسنده و ارائه دهنده در بحث عدالت چیست، مشخص شود. افلاطون بحثهای مختلفی در آثارش درباره عدالت دارد. همچنین ارسطو نیز پنج نگاه به عدالت در آثارش مطرح کرده است. وی افزود: بحث عدالت به ویژه در حکومت و دولت و نسبت آن با عدالت نیز قابل طرح است. به ویژه این که آیا حکومت عادلانه برقرار شده است یا خیر. همچنین این بحث که آیا روابط دولت و اجتماع عادلانه است یا خیر. آیا عدالت ناظر به حقوق است یا ناظر به شایستگی است یا ناظر به نیازها است؟ اینها همه قابلیت بحث دارد. با این وصف در حکمت متعالیه چه چیزی دربارۀ عدالت میگوید؟ آیا فردی میداند یا اجتماعی یا قانونی؟ آیا خواستار عدالت توزیعی است یا گونههای دیگر عدالت؟ آیا عدالت ذاتی است یا خیر؟ این پرسشها مطرح میشود و مورد انتظار است که از منظر حکمت متعالیه درباره آن سخن گفت. عدالت ساختاری کجاست؟ در تعارض عدالت فردی و ساختاری چه باید کرد؟ وی سپس گفت: امکانات هم در بحث وجود دارد که میتواند در بحث استفاده شود. همچنین لازم به گفتن است که علامه طباطبایی از اعتبار حسن عدالت اجتماعی سخن میگوید. اما مناسبات دیگر اعتباری نیست و در آن روابط فی مابین را توضیح میدهیم. در بحث ارائه شده عدالت را درون دینی نمیدانند و برون دینی میبینند و در نتیجه عقلانی میدانند. پس از بیان نقدها، حجت الاسلام والمسلمین دکتر بهرام دلیر پاسخ هایی ارائه داد. وی گفت: وقتی گفتیم عدالت امری وجودی است دیگر کشور و جغرافیا نمیشناسد و برای همه یکسان است و منهای دین و آیین مطرح است. در حکمت متعالیه عدالت کارگزار و ساختار همراه همدیگر مطرحاند. در چینش نهادها عدالت وجود ندارد که در آسیب شناسی نظام جمهوری اسلامی ایران باید مورد توجه قرار گیرد. نهادهایی که در راستای عدالتاند باید تقویت شوند. نهادهای سیاسی از منظر حکمت متعالیه باید مورد بازبینی قرار گیرند. نظام سیاسی نیز دارای تکلیف است و تکلیف فقط فردی نیست. نهادها هم باید پاسخگو باشند. در پایان شرکت کنندگان سئوالات و پیشنهادات خود را بیان داشتند. بازگشت