نخستین کرسی ترویجی کنگره حکمت سیاسی متعالیه با عنوان دولت از دیدگاه فلسفه سیاسی علامه طباطبایی (ره) ارسال شده در تاریخ :1399/10/18 نخستین کرسی ترویجی کنگره حکمت سیاسی متعالیه با عنوان دولت از دیدگاه فلسفه سیاسی علامه طباطبایی (ره) با ارائه دکتر احمدرضا یزدانی مقدم و حضور ناقدان دکتر منصور میراحمدی و دکتر مهدی امیدی و دبیری علمی دکتر شریف لک زایی مورخ 10/18/ 1399 برگزار شد در ابتدا دبیر علمی جلسه دکتر شریف لکزایی با تقدیر و تشکر از اساتید و عرض تسلیت رحلت آیت الله مصباح یزدی و معرفی اساتید و خیر مقدم به حضار بیان داشت: این توضیح ضروری است که محور فراخوان کنگره حکمت سیاسی متعالیه دربارۀ دولت است و بنابراین در کرسیهای تخصصی این بحث از زوایای مختلف با ارائۀ اساتید مورد بحث و گفت و گو قرار میگیرد. نشست حاضر نخستین نشست از این کرسیها است. در ادامه دکتر احمدرضا یزدانی مقدم به ارائه بحث پرداخت. وی گفت: آیا میتوانیم بحث دولت را در فلسفه سیاسی اسلامی مطرح کنیم یا خیر؟ به عنوان مقدمه این بحث ابتدا از دیدگاه هیوود و سپس دیدگاه بشیریه در این زمینه مورد توجه قرار خواهد گرفت. استیت چیزی است شبیه آنچه المهنۀ الملکیه که در آثار فارابی طرح شده است. فارابی دو بحث دارد و آن این که حاکم و رئیس چه کسی است و سپس این که حرفه و فن فرمان روایی چگونه است و چه کارهایی باید بکند. دکتر یزدانی در ادامه بیان داشت: آنچه از بحث اسکینر میتوان دریافت این است که اندیشمندانی که در غرب بودند مسأله حاکمیت را از حاکم به صورت مستقل در نظر گرفتهاند. چنان که هیوود هم این بحث را دارد که حاکمان موقتی هستند در حالی که دولت اداره کننده مستمری است که همواره وجود دارد. این بحث نزدیک است به بحث فارابی. علامه طباطبایی نیز تفسیری که از دولت دارد نزدیک به همین بحث و ناظر به اقتدار است. اما این که آیا در اینجا مفهوم مُلک همان مفهوم استیت است باید گفت هم پوشانی زیادی وجود دارد و میتواند با استیت هم خوانی دارد. آنچه هیوود معتقد است این است که ویژگیهای دولت یک ویژگیهای فرضی است. تا زمانی که اقتدار وجود دارد میتوان گفت دولت برقرار است. همین تعبیرات در فرمایشات دیگر متفکران هم وجود دارد. علامه طباطبایی مِلک را به مالکیت ارجاع میدهد و بر این نظر است که مُلک، مِلک المِلک است. حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدرضا یزدانی مقدم گفت: درباره نظریههای دولت نیز میتوان گفت گروهی بحث ارگانیک و انداموارگی دولت را مطرح میکنند و گروهی دیگر که از ابزاری بودن دولت سخن میگویند. در بحث ارگانیک آزادی فرد در درون جامعه و تحت استیلای دولت و تحت هدایت دولت قرار میگیرد و فرد باید از اخلاق موجود در جامعه اطاعت کند و آزادی در اطاعت از دولت تلقی میشود. در اینجا تلقی بیشتر در حوزۀ آزادی مثبت است. در حالی که در نظریههای دولت به عنوان ابزار بیشتر تلقی آزادی منفی رایج است. در بحث نظریه های ابرازی دولت، ابزار حاصل عملکرد دولت برای نیل به هدف تلقی می شود. در نظریه های ارگانیک مصالح را دولت تشخیص میدهد در حالی که در ابزاری بودن دولت، این افراد هستند که مصالح خود را تشخیص میدهند. از این رو میتوان گفت نظریه علامه طباطبایی یک نظریه ابزاری است و نه ارگانیک. عضو هیات علمی گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی بیان داشت: درباره دولت از دیدگاه علامه طباطبایی چند مطلب باید مورد بحث قرار گیرد: درباره منشأ و ماهیت دولت علامه طباطبایی این را از اعتبارات ضروری میداند. ایشان از دو گروه اعتباریات یاد کرده است. اعتباریات قبل از اجتماع و اعتباریات بعد از اجتماع. از نظر علامه طباطبایی دولت و ملک و حکومت یک اعتبار پس از اجتماع است. دولت از اعتبار کسانی پیدا شده است که آحاد اجتماع هستند. از این رو دولت امری ساختگی است و افراد دولت را به وجود میآورند. از این رو این حکومت امکاناتی فراتر از افراد دارد؛ زیرا افراد امکانات و اختیاراتی به آن میدهند. علامه البته امر اعتبار را به استخدام باز میگرداند. اما این رابطه یک رابطۀ طرفینی است و نه یک طرفه. این مسأله البته دلیل دیگری است بر ابزاری بودن دولت. دکتر یزدانی مقدم افزود: درباره شکل دولت میتوان گفت در جلد سوم المیزان علامه این را طرح میکند که در آغاز حکومتها فردی و استبدادی بودهاند که نظم اجتماعی را تأمین میکردهاند اما سپس حکومتهای مشروطه تشکیل شده است و این نوع حکومتها نیز به مرور با توجه به این که قانون اساسی نادیده انگاشته میشد به حکومتهای جمهوری تبدیل میشود. علامه متذکر میشود که ممکن است شکلهای دیگری از دولت هم باشد یا در آینده به وجود آید. بنابراین شکل دولت مبتنی بر مصالح مردم است. از این رو ممکن است بر حسب شرایط متفاوت شود. وی در ادامه بیان داشت: غایت دولت نیز برای رفع نیازهای زندگی است. اجتماعات البته متفاوت است و ممکن است دولت برای امنیت، ایجاد حداکثر آزادی و یا تحقق عدالت باشد. علامه ادارکات اعتباری را در جهت استکمالی جوهری به شمار میآورد. از این رو ادراکات اعتباری که در خدمت استکمال جوهری است، دولت هم این گونه است که انسان را به کمالاتش برساند. البته این به معنای رفع نیازهای ضروری هم هست. اما باید گفت که این دولت به معنای هگلی هم نیست. حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدرضا یزدانی مقدم در پایان گفت: درباره حدود آزادی فرد و جامعه وقتی انسان میپذیرد که زندگی اجتماعی داشته باشد مقداری محدودیت را میپذیرد. از این رو اگرچه حالت اولیه انسان آزادی است اما با فرض پذیرش جامعه و قوانین، آزادی دچار محدودیت میشود. اقتدار دولت نیز تا آنجا است که قراردادی منعقد شده است. از این رو اقتدار دولت در محدودهای است که اجتماع برایش مشخص کرده است. اما دولت مورد نظر علامه حداقلی است یا حداکثری؟ به نظر میرسد این دولت حداقلی نیست و برای دولت مسؤولیتهایی در نظر میگیرد که مسؤولیتهای زیادی خواهد داشت. اما نمیتوان دولت مداخلهگر و حداکثری را نیز به ایشان نسبت داد؛ زیرا دولت محدود به اجتماع و قوانین شرع است که اجازه دخالت در محدودۀ خصوصی را نمیدهد. نکته دیگر این که احکام دین را چه کسی تشخصی میدهد؟ گویا ایشان اجتماع را یک اجتماع اندیشمند میداند که دولت نیز به این اجتماع و تفکر اجتماعی رجوع میکند. از این رو میتوان دولت ایشان را دولتی اجتماعی به شمار آورد. گاهی نیز از دولت مصلحتی یاد میکند. و نیز گاهی از دولت مسؤول یاد میکند که مسؤول حفظ حقوق مردم است. از طرف دیگر از دولت انسانی در دیدگاه علامه نیز میتوان یاد کرد که به دنبال یک دولت قانون مدار و تابع قانون یاد میکند. دربارۀ مشروعیت دولت هم از نگاه علامه طباطبایی مشروعیت به منزله اعمال ظالمانه دولت نیست. در خاتمه بحث میتوان گفت که علامه از یک قرارداد اجتماعی یاد میکند که هم خود فرد و هم دیگران از این قرارداد بهره مند شوند. با این نگاه ایشان از یک نظریه قراردادگرا یاد میکند. از این رو الزام ایشان به الزام اجتماعی برمی گردد. در ادامه اولین ناقد حجت الاسلام والمسلمین دکتر منصور میراحمدی گفت: چند نکتۀ جزیی در بحث وجود دارد که قابل اشاره است. از جمله تعبیر دولت اجتماعی و نظریه اجتماعی دولت که در اینجا اجتماعی وصف دولت است. در بحث تفاوت دوم دولت و حکومت از مغز متفکر بودن حکومت برای دولت استفاده شده است که با توجه به ساختار مدرن این تعبیر برای حکومت استفاده نمیشود. نکته سوم این که مباحثی که در تحلیل دولت استفاده شده است صرفاً محدود به همین مقدار نیست و دیدگاههای دیگری را هم شامل میشود. مناسب بود که بر اساس مؤلفههای اشاره شده درباره دولت به تعریف مختار از دولت هم اشاره میشد. دکتر میراحمدی افزود: اما سه مطلب محتوایی درباره بحث دولت از دیدگاه فلسفه سیاسی علامه طباطبایی: مطلب اول: در بحث ماهیت دولت، مباحث باید ناظر به دولت باشد و نه حکومت. از این منظر اصل ضرورت دولت از اعتباریات متغیر در نظر گرفته میشود. در این صورت اگر اصل حکومت نشأت گرفته از اعتبار است و آن هم ناشی از استخدام است نمیتوان ضرورت را از اعتباریات متغیر به شمار آود. بنابراین اصل ضرورت دولت باید به اعتباریات قبل از اجتماع بازگردانده شود. مطلب دوم: اگر بخواهیم جایگاه علامه در فلسفه سیاسی را نشان دهیم با بهرهگیری از ادبیات مدرن شاید صحیح نباشد. آنچه در فلسفه سیاسی مدرن مطرح است متفاوت است با آنچه علامه مطرح میکند. اما آیا نوآوری علامه را میتوان با عنوان قرارداد از آن یاد کرد یا خیر؟ در مقاله از اعتبار اجتماع استفاده میشود. از این رو باید ادبیات قویای از فلسفه سیاسی علامه طباطبایی انجام شود. به نظرم رهیافت علامه طباطبایی خودش رهیافت قابل اعتنایی است که میتوان بر آن تأکید کرد. مطلب سوم: علامه در فلسفه سیاسی خودش شوری را در چه جایگاهی قرار میدهد. به نظر میرسد این بحث نیازمند امتداد است آن هم با ادبیات خود علامه طباطبایی که بتواند ادبیات بحث شوری را به نحو مناسبی طرح نماید. در ادامه دومین ناقد جلسه حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی امیدی گفت: تکثر ارجاعات و تتبع بسیار در این بحث قابل مشاهده است. همچنین استفاده روش مند از مباحث علوم سیاسی برای تبیین دیدگاه متفکران مسلمان ضرورتی است که در این کار قابل مشاهده است. اما باید اشاره کنم که درباره دولت اتفاق نظری میان اساتید علوم سیاسی وجود ندارد. وینسنت در کتاب نظریههای دولت نتوانسته است به یک تعریف دولت دست یابد و چنین تعریفی را از دولت نمیپذیرد. البته در این زمینه چهار دیدگاه وجود دارد: یک دسته تعریف از دولت را نمیپذیرند. گروهی دیگر تعریف دولت را بدیهی تلقی میکنند. گروه سوم هر نوع تعریفی از دولت را گمراه کننده میدانند. گروه چهارم معتقدند دولت وجود دارد و باید تعریفی هم از آن ارائه شود. در علوم سیاسی تعریف دولت پذیرفته شده است. از این منظر، دولت یک نهاد خاص و یا نهاد مشروع برخوردار از قدرت و اعمال قدرت است. وی افزود: تعریف هیوود در بحث دولت و تعریف آن دقیق نیست. در بحث وبر مؤلفهها است و نه ویژگیها. نهاد است و نه سازمان. دولت یک دستگاه مفهومی است. از این رو تعریف وبر مناسبتر است. دولت یک نهاد سیاسی است و نهاد خاصي هم هست. خاص بودن در مؤلفههای زیر است: مشروع است. در قلمرو معینی فعالیت میکند. انحصار کاربرد قدرت را در دست دارد. با توجه به این مؤلفهها تعریفی که از هیوود ارائه شده است قابل خدشه است. حاکمیت در گذشته مطلقه و محدود بود در حالی که صرفاً نمیتوان به حاکمیت کلاسیک اشاره کرد. حاکمیت مدرن باید به نمایندگی از مردم و در چارچوبهایی که مردم آن را پذیرفتهاند باشد. در نگاه پست مدرن گفته میشود که باید رفت به سراغ گفتمان غالب و این که رضایت مردم را به همراه داشته باشد. باید دید که نگاه علامه با کدام بحث قابل سنجش است. مسألۀ اصلی در بحث مشخص نشده و به یک باره وارد فرضیه شده است و درباره علامه سخن میگوید. علامه درباره دولت به طور مطلق چه میگوید؟ علامه برای چه منظوری اعتباریات را مطرح کرده است؟ به نظر میرسد علامه بر این نظر بود که بگوید دین هم ابعاد سیاسی دارد و چون دین را فطری میداند بنابراین از این منظر وارد بحث میشود. در پایان حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی امیدی بیان داشت: مباحث ديگري نيز قابل بحث است از جمله: مِلک داشتن سلطه به شمار آمده است. بحث قراردادی بودن بحثهای علامه قابل بحث است. تعدیل استخدام که توسط دولت انجام میشود از ارجاع به استخدام متمایز است. امر واقع باید از امر آرمان باید تفکیک شود. هیوود نگاه مادی گرایانه به دولت دارد در حالی که نمیتوان علامه را با این معیار سنجید و با تعریف هیوود سازگار نیست. انتخاب یک عنوان از دولت و سپس تعریف دولت بر اساس آن در بحث علامه میتواند مفید باشد. الان چندین عنوان مطرح شده است که باعث آشفتگی میشود. بحث دولت اسلامی چگونه در بحث مطرح میشود؟ مشکل اصلی کار اینجا است که منشأ مشروعیت مردم به شمار آمدهاند. اين بحث با ادعای مطرح شده در مشروعیت الگوگیری از حکومت پیامبر چه جایگاهی دارد؟ چند مطلب دیگر که مبنایی است در بحث باید مورد توجه قرار گیرد. اعتباریات چه نسبتی با مشهورات و یا حسن و قبح دارد؟ آیا عقل کاشف احکام است یا خیر؟ باید توجه داشت که در اينجا به نسبیت ارزشی منتهی نشود. بحث دیگر این که جایگاه طبیعت و فطرت کجاست؟ نسبت دولت و دین نیز و واژه پردازی و منظومه اندیشمند باید هم زمان مورد توجه قرار گیرد. در ادامه كرسي، دکتر احمد رضا یزدانی مقدم سخناني در مقام پاسخ به اساتيد ناقد مطرح كرد و مباحث ارائه شده را مورد تأكيد قرار داد. بازگشت